رویای صورتی |
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, :: 20:56 :: نويسنده : Kimia JB
اینگونه زندگی کنیم: شاد اما دلسوز، ساده اما زیبا، مصمم اما بی خیال، متواضع اما سربلند، مهربان اما جدی، سبز اما بی ریا، عاشق اما عاقل... سه شنبه 29 شهريور 1390برچسب:, :: 20:55 :: نويسنده : Kimia JB
یادت باشه وقتی پشتت زیاد حرف میزنن , یا می خوان جای تو باشن و نمیتونن , یا دوست دارن باهات باشن و در حدت نیستن ... یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:, :: 23:51 :: نويسنده : Kimia JB
مثل آینه هیچ کس باش تا همه کس شوی تا بتوانی همه را نشان دهی حسین الهی قمشه ای ![]() یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:, :: 23:46 :: نويسنده : Kimia JB
مثل نی تو خالی باش تا خدا از تو بیرون آید و نواخته شود مثل نی خالی شو تا خدا تورا بنوازد سید حبیب نبوی یک شنبه 27 شهريور 1390برچسب:, :: 23:40 :: نويسنده : Kimia JB
چه سخت و غم انگیز است سرنوشت کسی که طبیعت نمیتواند سرش را کلاه بگذارد. چه تلخ است میوه ی درخت دانایی... ![]() دکتر علی شریعتی پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 16:49 :: نويسنده : Kimia JB
سهميه ي هواي من هم براي تو . . . براي نفس نفس زدن در آغوش ديگري لازمت مي شود ![]() پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : Kimia JB
به روزهای سخت نبودنت قسم که وقتی بودی هم هیچ گهی نخوردی پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 16:45 :: نويسنده : Kimia JB
وقتی که مرا " دور می زنی "
یادت باشد که عشق را
در " میدان " من آموختی !! دوباره به " من " خواهی رسید پنج شنبه 24 شهريور 1390برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : Kimia JB
وقتي با اين همه گناه رسيدم اون دنيا خودم شروع کردم به رفتن سمتِ جهنم که يه فرشته بهم گفت کجا؟!! گفتم: هان؟!! گفت: ايراني هستي ديگه؟!! گفتم : آره ! گفت: بيا برو تو بهشت! ... گفتم: من ميدونم گناه کارمُ اول بايد برم جهنم! گفت: پس فکر کردي تو اين مدت کجا بودي؟ چهار شنبه 23 شهريور 1390برچسب:, :: 17:0 :: نويسنده : Kimia JB
پرسیدند دوستش داری؟ گفتم دنیای من است گفتند دوستت دارد؟ گفتم تنها سوال من است ![]() دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 17:52 :: نويسنده : Kimia JB
حالا بدان تو که رفتی در حسرت بازگشت دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 17:43 :: نويسنده : Kimia JB
هیچ وقت با یه آدم احمق بحث نکن مردم شاید تفاوت بین شما را تشخیص ندهند ![]() دو شنبه 21 شهريور 1390برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : Kimia JB
آسایش 2گیتی تفسیر این 2حرف است: سیگار بعد چایی ![]()
شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : Kimia JB
مادرش براي نگه داري و تامين مخارجش معمولا شب ها را كار مي كرد . گاها مي شنيد كه به او حرامزاده مي گفتند ولي او معني اين جمله را نمي دانست . مي دانست كه مادرش عطر ندارد ولي هميشه بوي عطر مي دهد ! يك بار كه از مادرش پرسيده بود حرامزاده يعني چي ؟ مادرش گريه كرده بود و او مي دانست كه نبايد به كسي اين جمله را بگويد ، چون مادرها با شنيدن اين جمله گريه مي كنند و او دوست نداشت كه هيچ مادري گريه كند . او عاشق مادرش بود . مادرش صبح ها برايش نان و كره درست مي كرد و شكر رويش مي پاچيد و او مي خورد . او عاشق لقمه هايي بود كه مادر در دهانش مي گذاشت . عصر ها مادر برايش كتاب كودكان مي خواند و او خود را جاي سوپر من و بت من مي پنداشت و مي دانست كه روزي سوپر من مي شود . زمستان رسيده بود . مي دانست مادرش شب ها از سرما در بيرون خانه مي لرزد . دوست داشت كاري بكند ولي نمي دانست چه كاري . معني فكر كردن را نمي دانست و گر نه حتما براي مادرش كاري مي كرد . يك شب كه مادرش نبود ، پليس به خانه آنها آمد و او را با خود برد . خارج از شهر ، زير يك پل ، جسدي بود كه او بايد شناسايي مي كرد . وقتي ملحفه را از روي جسد كنار زدند ، مادرش را عريان ديد كه سياه شده بود . پليس از او پرسيد كه جنازه را مي شناسد و او فقط گفته بود : مادر . كنار جسد چوبي ديده مي شد كه مادر را با او زده بودند . شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : Kimia JB
مرد جوانی نزد پدر خود رفت و به او گفت : - نام دختر چیست ؟ مرد جوان گفت : - نامش سامانتا است و در محله ما زندگی می کند . پدر ناراحت شد . صورت در هم کشید و گفت : - من متاسفم به جهت این حرف که می زنم . اما تو نمی توانی با این دختر ازدواج کنی چون او خواهر توست . خواهش می کنم از این موضوع چیزی به مادرت نگو . مرد جوان نام سه دختر دیگر را آورد ولی جواب پدر برای هر کدام از آنها همین بود . با ناراحتی نزد مادر خود رفت و گفت : - مادر من می خواهم ازدواج کنم اما نام هر دختری را می آورم پدر می گوید که او خواهر توست ! و نباید به تو بگویم . مادرش لبخند زد و گفت : - نگران نباش پسرم . تو با هریک از این دخترها که خواستی می توانی ازدواج کنی . چون تو پسر او نیستی . . . ! hamed48.blogfa.com =منبعشنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : Kimia JB
سه چیز صدا نداره: مرگ فقیر ظلم غنی چوب خدا گویند شیشه احساس ندارد ولی وقتی روی شیشه ی بخار گرفته ی اتاقم نوشتم تنها و بی کسم برایم گریه کرد...
این برگ هویت من است: نام:از روزگار شهرت:غریبه به خشم نام پدر:آدم شماره شناسنامه:به جمع دوست داران شقایق به اختیار یکی را اضافه کن محل تولد:آنسوی فانوس ها در حوالی محله ی صبح تاریخ تولد:بهار بود و عشق در اقلیم زبانه زد و در روشنایی آسمان آفریده شدم
زندگی مثه یه امتحان میمونه هی مینویسی و پاک میکنی غافل از اینکه الان میگن ورقه ها بالا... زندگی معلم بدیه چون اول امتحان میگیره بعد درس میده thank u my lovely friend:parisa... شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:58 :: نويسنده : Kimia JB
دختره ابروشو تتو کرده دماغشو عمل کرده گونه گذاشته تو لباشم از این کوفتیا تزریق کرده در حد عروسم آرایش می کنه خب ایشون داره واضح نشون میده که حالش از خودش بهم می خورده دیگه شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : Kimia JB
بزرگي وصيت کرد که براي سلامتي عقلتان هويج بخوريد؛ همه خنديدند و کسي ندانست: ... که عقل همه در چشمشان استشنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:57 :: نويسنده : Kimia JB
امید داروئی است که شفا نمی دهد اما درد را قابل تحمل می کند شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:56 :: نويسنده : Kimia JB
این جهان پر از صدای پای مردمی است که صادقانه دروغ میگویندو عاشقانه خیانت میکنند شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:54 :: نويسنده : Kimia JB
نمیدانم سرت بر چند شانه فرود آمده یا خواهد آمد... فقط میدانم .... برای تو شانه من یک فرودگاه سوختگیری بیش نبود.... پرواز به سلامت........ عزیزم شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:53 :: نويسنده : Kimia JB
خداوند همه چيز راجفت آفريد:جزدماغ ودهن وقلب،مى دونى چرا؟چون بايدبراى خودت يک هم نفس يک هم زبان ويک هم دل پيداکنى شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:52 :: نويسنده : Kimia JB
اگه 9/9/90 ازدواج کنم نهمین سالگرد ازدواجمون میشه 9/9/99 .... انجمن خلاقان بیکار شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:52 :: نويسنده : Kimia JB
امروزتوخيابون دست يه نفرقنارى ديدم گفتم :فروشيه؟ گفت :نه، رفيقمه!! به سلامتى همه اونايى كه رفيقاشونو نمي فروشن شنبه 19 شهريور 1390برچسب:, :: 1:51 :: نويسنده : Kimia JB
صبر کن سهراب! قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم... درباره وبلاگ بهتون خوش بگذره... نظرم فراموش نشه ممنون kimia آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
![]() |